نقش شبکههای اجتماعی موبایلی در تشدید «فراموشی میراث دیجیتال»
هر روز حجم انبوهی از دانش، اطلاعات، تجربهها و خاطرات بشری در لابلای صفحات اینترنت، از بین می روند. همچنانکه امروز اثری از مطالب روزها و ماههای اولیه تولد وب نیست. این اتفاق ممکن است به دلیل؛ تغییر دامین صفحه اینترنتی، تغییر فناوری فراخوانی یا نمایش صفحات اینترنتی، از بین رفتن شرایط خدمات میزبانی صفحات و ...رخ دهد. فلوریدی در کتاب «انقلاب چهارم: ...» ِ خود، این پدیده را «فراموشی دیجیتال» می نامد.
با ورود به فضای وب 2، بسیاری از «مرورگران» صفات وب تبدیل به «آفرینندگان» محتوا شدند. در شرایط جدید، هر کسی می توانست دانش، تجربه ها و محتوای مورد علاقه خود را تولید و بر روی وب منتشر کند. از این رو حجم خلق آثار شخصی در فضای وب به سرعت گسترش یافت اما تهدید «نابودی محتوای دیجیتالی» همچنان باقی بود.
از حدود هشت سال پیش، با رواج شبکههای اجتماعی مانند فیسبو ک و تويیتر، میزان تولید محتوا توسط کاربران زیاد شد اما خود عارضه جدیدی را از نظر دسترسی به محتوا رقم زد. به دلیل اینکه عضویت در شبکههای اجتماعی و مطالعه محتواهای منتشره در آنها، نیازمند «لاگین» (عضویت و ورود) بود، عملاً سدّ محکمی در برابر دسترسی آزاد به محتوای وب ایجاد شد. خوگرفتن کاربران با ایجاد محدودیت بر روی انتشار مطالب خصوصی خود، بر نحوه انشتار مطالب عمومی آنها را نیز متأثر ساخت. گرچه کاربران تا چندی پیش، مطالب خود را به صورت عمومی در وب (وبلاگ ها) منتشر می کردند، اکنون تنها به حلقه دوستان و اعضای صفحه شبکهاجتماعی خود اجازه مطالعه آن مطالب را می دادند. علاوه بر این، ویژگی «تاریخمداری و بهروز شدن» در نشر مطالب در شبکههای اجتماعی، «شدت خوانش یا بازخوانی» آن را به شدت کاهش می دهد. به این معنا که مطالب قدیمی کاربران، هر چند ارزشمند و مهم باشند، به ندرت توسط سایر کاربران (همان حلقه دوستان و اعضای صفحه) خوانده می شوند.
با ظهور موج دوم شبکه های اجتماعی، که این بار به شبکه های اجتماعی موبایلی معروف شدند، این کاستی ها بیشتر و بیشتر شد. زیرا حلقههای دوستی در شبکههای موبایلی محدودتر و زمانِ برقراری گروههای دوستی کوتاهتر است. به علاوه مطالب منتشره در آنها به مراتب فرارتر از شبکههای اجتماعی وبمحور و وبلاگها هستند.
به گمان من مجموعه این عوامل و برخی عوامل دیگر سبب می شود ما با ابعاد گسترده تری از فراموشی میراث دیجیتال مواجه باشیم. پدیدهای که مسبّب آن خود فنّاوریهای جدید دیجیتال است. این ضایعه سبب می شود بخش عمده ای از تجارب و کوشش ها و محتواهای تولید شده کاربران به سرعت از بین برود و نه تنها برای نسل ها آتی، که حتی نسل حاضر قابل بهرهبرداری نباشد. امری که می تواند موضوع پژوهشی جالبی از منظر «مدیریت دانش» باشد.
این روز ها مشغول مطالعه وبلاگی هستم که مطالب آن را دانشجویان سابق دکترای سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه شریف، در فاصله شهریور 86 تا اسفند 89 نوشتهاند. مطالبی که مطالعهاش حداقل برای من مفید و جذاب است. تصور کنید اگر قرار بود آنها در آن سالها، مطالب خود را در یک گروه تلگرامی می نوشتند. آیا امروز اثری از آنها بود؟ قطعا خیر!