فیزیک آریایی و اخلاق حرفه‌ای!

«فیزیک آریایی Aryan Physics» جنبشی ملی‌گرایانه در اوایل دهه ۱۹۳۰در جامعه فیزیک آلمان بود (۱) که با پیش‌زمینه اختلافات دانشمندان فیزیک دو کشور انگلیس و آلمان در خلال جنگ اول جهانی و نیز در فضای ضدیهودی آن‌ سال‌ها علیه توفیقات علمی فیزیکدانانی چون آلبرت اینشتین شکل گرفته بود. علیه دانشی که «فیزیک یهودی» نامیده می‌شد.
مترجم فارسی کتاب «جزء و کل» نوشته ورنر هایزنبرگ (فیزیکدان برجسته آلمانی در نیمه اول قرن بیستم و از پیشگامان فیزیک کوانتمی) در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته (۲)، به این رخداد مهم علمی در دوره‌ استیلای نازی‌ها اشاره کرده است:

{هایزنبرگ در دوره رایش سوم (هیتلر) تصمیم گرفت در آلمان بماند. او دلایل این تصمیم را در این کتاب در خلال گفتگویی با پلانک به تفصیل بیان کرده است. اما در این تصمیم‌گیری تنها نبود. برخلاف کسانی چون اینشتین و شرودینگر که از روی اجبار یا به میل خود آلمان را ترک گفتند کسانی چون پلانک  و زومرفلد و فون لاوئه و هایزنبرگ تصمیم گرفتند در آلمان بمانند. اینان که در سیاست غالباً محافظه‌کار یا لیبرال بودند خود را «پاسدار یک سنّت دیرینه دانشگاهی در آلمان» می دانستند که معتقد بود دانشگاه باید خود را از معرکه‌ سیاست و جنگ احزاب دور نگه‌ دارد و تنها در خدمت منافع ملت آلمان باشد. به همین دلیل همچنان که در فاصله سال‌های ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳ با جمهوری چپ‌گرای وایمار همکاری کرده بودند، در دوران رایش سوم (هیتلر) هم ماندند و به تعبیر هایزنبرگ تن به سازش دادند تا آنچه را نجات‌دادنی بود نجات دهند.
طبعاً رفتار هر یک از این افراد به عقاید سیاسی و روحیه شخصی‌شان بستگی داشت: بعضی مانند فون لاوئه به بسیاری از کارهای رژیم نازی اعتراض کردند و بعضی هم مانند پاسکوال یوردان به قدری در سازش پیش رفتند که رسماً به عضویت حزب نازی درآمدند. اما همه ایشان با همه اختلاف مشرب سیاسی،‌ در یک نکته اتفاق نظر داشتند و آن این بود که پای سیاست نباید به حوزه علم کشیده شود. به همین دلیل وقتی لنارد و اشتارک (دو فیزیکدان تجربی برنده نوبل) دست به کار ساختن «فیزیک آریایی» شدند و کوشیدند تا دست پروردگان خود را بر کرسی استادی فیزیک نظری دانشگاه‌های آلمان بنشانند، این گروه در مقابل آنها مقاومت کردند(۳).  
هایزنبرگ در مرکز این ماجرا بود، زیرا سخت‌ترین پیکار میان فیزیکدانان رسمی و فیزیکدانان آریایی بر سر جانشینی زومرفلد در دانشگاه مونیخ درگرفت که هایزنبرگ نامیزد آن بود و فیزیکدانان آریایی می خواستند کس دیگری از گروه خود {همفکران خود} را بر این کرسی بنشانند و در این راه از برچسب‌زدن و پاپوش‌دوختن سیاسی از طریق روزنامه‌های حزبی به‌خصوص برای شخص هایزنبرگ باکی نداشتند. پیروزی فیزیکدانان رسمی  در این پیکار که سرانجام با مداخله شخص هیلمر رئیس اس اس. پایان یافت، آسان به دست نیامد.. .. ایستادگی آنان در برابر فیزیکدانان آریایی کار کم خطری نبود و حتی در دوران پس از جنگ در نظر متفقین، نشانه مخالفت و مبارزه با رژیم نازی شمرده شد... این ایستادگی هم مانند آن سازش، بیش از اینکه هدف سیاسی داشته باشد «انگیزه علمی» داشت}.


پانوشت‌ها:
(۱) به آلمانی Arische Physik یا Deutsche Physik (توضیح ویکی‌پدیا درباره فیزیک آریایی).
مبدع این واژه فلیپ لنارد از برندگان نوبل فیزیک است. فردی که خود از پیشگامان و اشاعه‌دهندگان اصلی این ایده بود (توضیح ویکی پدیا درباره فلیپ لنارد).
(۲) مقصود ترجمه‌ای است که توسط دکتر حسین معصومی‌همدانی از زبان انگلیسی انجام شده و توسط مرکز نشر دانشگاهی منتشر شده است(لینک معرفی).
ترجمه دیگری از این کتاب توسط آقای حسن نجفی‌زاده (ظاهرا از زبان آلمانی) انجام شده است (لینک دانلود)
(۳) تفصیل این ماجرا در کتاب زیر آمده است:
Beyerchen, Alan D., and Brigitte Schroeder-Gudehus: "Scientists under Hitler: politics and the physics community in the Third Reich,Yale University Press, New Haven, 1977.


برچسب‌ها: فلسفه علم, فلسفه فیزیک, ورنر هایزنبرگ
+ نوشته شده در  ۱۳۹۵/۰۷/۲۲ساعت 22:3  توسط بیات  | 

 
صفحات وبلاگ
123456789101112