سیاستگذاری گرگی!
ابوالقاسم بیات*
در اواخر قرن نوزدهم، به دلیل کاهش جمعیت گوزنها در ایالت های شرقی امریکا، قانونی برای جلوگیری از شکار و بهبود شرایط گونههای مختلف آن به تصویب رسیده بود. چنین قانونی، مشوق کنترل جمعیت درندگان بود. از اینرو، شکاربانان جایزهبگیر، تله گذاران دولتی و گلهداران هر یک با انگیزه و ابزاری متفاوت مانند سَم، تله و تفنگ، برای نابودی گرگ خاکستری تلاش می کردند.
دستکاری در چرخه طبیعت به آرامی اثر خود را نشان داد. گله های گوزن در پارک ملی یلو استون رو به افزایش گذاشت و زیست بوم منطقه صدمه شدیدی دید.
مبارزه طولانی دوستداران حیات وحش و نهادی های مردمنهاد در حمایت از جمعیت گرگها، که با پیشگامی طبیعتشناس معروف آلدو لئوپولد در سال ۱۹۴۰ شروع شد سبب گردید تا مسئولان در سال ۱۹۹۵ گرگ ها را به زیستبوم پارک برگردانند. در سوم ژانویه این سال تعداد 14 گرگ از ایالت آلبرتای کانادا به این پارک منتقل و رها سازی شد. سال بعد نیز تعداد دیگری به جمعیت گرگها افزوده شد.
بازگشت گرگها، اثر مثبت خود را در یلو استون نمایان ساخت. با کنترل جمعیت گوزنها توسط گرگها؛ زمین، پوشش گیاهی، آبزیان، رودخانه و اقلیم پارک متحول شد. بسیاری از گونههای جانوری به پارک برگشتند و گیاهان و درختان فرصت رشد و بالندگی دوباره یافتند. در نتیجه پس از چند سال بومزیست پارک به حالت تعادل برگشت.
(این ویدئوی کوتاه، جزئیات بیشتری از این رخداد را نشان می دهد. آن را ببینید)
به گمان من چند درس می توان از این داستان واقعی گرفت:
یک. یک اقدام بهظاهر بیاهمیت، اما نادرست می تواند سبب زنجیرهای از رویدادهای ناخواسته و ناخوشآیند با دامنه ماندگاری طولانی شود.
دو. گاهی عقبگرد در سیاستگذاری نه تنها بد نیست بلکه بسیار با فضیلت و شایسته است.
سه. یک اقدام درست می تواند زنجیرهای از پیامدهای خوب را رقم زند.
چهار. گاهی برای بازگشت به نقطه بهتر در سیاستگذاری باید دست به دامن عناصر به ظاهر شرور و ناپسند شد.
پنج. گاهی برای اصلاح یک اندیشه نادرست باید شصت سال و یا بیشتر مبارزه کرد.
شش. مهمترین نکته: گاهی اوقات، نیازی به سیاستگذاری نیست. کافی است «گرگ مسئله» را به جای خودش برگردانید یا آن را در جای مناسبش بگذارید. کارها به تدریج سامان خواهند گرفت
*دانشجوی دکترای سیاستگذاری علم و فناوری
در دانشگاه علم و صنعت ایران
برچسبها: سیاستگذاری, فناوری